سلام
یادش بخیر سه سال پیش ما بصورت خانوادگی به کردستان گری پرداختیم بدون آنکه جایی را بشناسیم با دیدن تابلوی نستان فرمان ماشین را به آنجا چرخاندیم تا اینکه به روستای سیسر رسیدیم و از آنجا یک راه خاکی بود که به نستان میرفت راهمان را ادامه دادیم به نستان رسیدیم مردم بیرون ریخته بودند و ما حرفی برای گفتن نداشتیم حدود 15 دقیقه آنجا توقف کردیم بعد به سمت سیسر و سردشت بر گشتیم
امیدوارم باز روزی برسدیک بار دیگر به آن طرفها برویم مردمش خیلی خونگرم بودند
سلام
یادش بخیر سه سال پیش ما بصورت خانوادگی به کردستان گری پرداختیم بدون آنکه جایی را بشناسیم با دیدن تابلوی نستان فرمان ماشین را به آنجا چرخاندیم تا اینکه به روستای سیسر رسیدیم و از آنجا یک راه خاکی بود که به نستان میرفت راهمان را ادامه دادیم به نستان رسیدیم مردم بیرون ریخته بودند و ما حرفی برای گفتن نداشتیم حدود 15 دقیقه آنجا توقف کردیم بعد به سمت سیسر و سردشت بر گشتیم
امیدوارم باز روزی برسدیک بار دیگر به آن طرفها برویم مردمش خیلی خونگرم بودند
اگر امکانش بود از نمای دور نستان عکس یا عکسهایی به ایمیلم بفرستید تا در آلبوم عکسهایم قرار بدهم با سپاس